معنی شور به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Briny, Chevre, Counsel, Crisis, Discussion, Ecstasy, Emotion, Exaltation, Excitement, Expression, Extreme, Extremity, Exuberance, Feeling, Ferment, Fever, High, Intensity, Intensiveness, Paroxysm, Passion, Pickled, Raciness, Rage, Relish, Saline, Salt, Salty, Sensation, Spirit, Stir, T

فارسی به ترکی

çorak

فارسی به عربی

احساس، اخدود، تشاور، حماس، عاطفه، مالح، هوس

فارسی به ایتالیایی

salato

entusiasmo

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر