معنی ضامن به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Bail, Bailsman, Bondsman, Guarantee, Guarantor, Ratchet, Sponsor, Surety, Tripper, Voucher
فارسی به ترکی
garantör; garanti veren
فارسی به عربی
امن، حذر، ضامن، ضمان، قن، کافل، متبنی، مستند الصرف، مسوول
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.