معنی ضعیف‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Effeminate, Feckless, Feeble, Fragile, Gone, Soft, Languid, Low, Nerveless, Poor, Powerless, Rickety, Shaky, Sickly, Slender, Tender, Tenuous, Thin, Thready, Vulnerable, Wan, Washy, Watery, Weak, Weakling, Weakly

فارسی به ترکی

zayıf, güçsüz

فارسی به عربی

اغماء، انیمی، رشیق، ضعیف، ضوء، فتره الهدوء، لحم بدون دهن، محلحل، مهزوز، هش

فارسی به ایتالیایی

gracile

debole

incapace

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر