معنی طبیعی‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Natural, Matter-Of-Course, Native, Naturally, Normal, Physio-, Proper, Rustic, Unstudied, Untaught

فارسی به ترکی

doğal, tabii

فارسی به عربی

اصلی، جوهری، حقیقی، طبیعی، فطری، وضع طبیعی

فارسی به ایتالیایی

naturale

istintivo

فارسی به آلمانی

Echt, Eingeboren, Einheimisch, Ortsansässig, Tatsächlich, Wahr, Wirklich, Natürlich, Unbefangen, Ungekünstelt, Unverfänglich

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر