معنی عقب‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Aback, After, Back, Behindhand, Backside, Fro, Hind, Overdue, Rear, Stern, Tail

فارسی به ترکی

arka, ard, geri

فارسی به عربی

خلف، ذیل، ظهر، موخره، وراء

فارسی به ایتالیایی

dietro

indietro

retro

فارسی به آلمانی

Achter (prp.), Nach achtern (adv.), Ru.cken, Rücken (m), Unterstützen, Wieder, Zuru.ck, Zurück, Bäumen, Beschatten, Folgen, Hintere, Rückseite (f), Schuß (m), Schwanz (m), Schweif (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر