معنی عیب به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Blame, Blemish, Blot, Defect, Demerit, Disfigurement, Drawback, Failing, Fault, Flaw, Impairment, Imperfection, Malfunction, Mark, Shortcoming, Spot, Stain, Stigma, Taint, Tarnish, Wart
فارسی به عربی
ارتداد، بقعه، خطا، صفراء، ضعف، عیب، نقص
فارسی به ایتالیایی
difetto
فارسی به آلمانی
Schwa.che [noun]
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.