معنی فراوان به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Richly, Affluent, Abundant, Amply, Bounteous, Bumper, Considerable, Copious, Divers, Extensive, Exuberant, Long, Fat, Flush, Myriad, Free, Galore, Generous, Incalculable, Scores, Lavish, Liberal, Lush, Luxuriant, Wide, Much, Multitudinous, Numerous, Plenteous, Plentiful, Plenty, Prodig

فارسی به ترکی

bol

فارسی به عربی

جدا، غنی، کافی، کثیر، متحمس، مسرف، معطاء، مقیه، وفیر، أَثِیث

فارسی به ایتالیایی

abbondante

فارسی به آلمانی

Geraeumig; umfassend, Reichlich, Sehr

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر