معنی فرعی به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Adjunct, Accessory, Alternative, Ancillary, Auxiliary, By-, Circumstantial, Fringe, Incidental, Minor, Off, Outside, Para-, Petty, Secondary, Side, Subsidiary
فارسی به عربی
تابع، تافه، رافد، عرضی، غریب، مدرسه ثانویه، مساعد، مع السلامه، ملحق، من قبل
فارسی به ایتالیایی
secondario
فارسی به آلمانی
Mit, Zubehoer, Zubehör
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.