جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی فطری به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Inborn, Inbred, Ingrown, Inherent, Innate, Internal, Native, Natural, Primeval, Unstudied, Untaught, Visceral

فارسی به عربی

اصلی، بصری، طبیعی، غریزی، فطری

فارسی به ایتالیایی

innato

فارسی به آلمانی

Natürlich, Unbefangen, Ungekünstelt, Unverfänglich, Eingeboren, Einheimisch, Ortsansässig

پیشنهادات کاربران

لدنی

(14 تیر 1397) پیشنهاد توسط: Behrooz Akbari
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
فطری‌: Inborn, Inbred, Ingrown, Inherent, Innate, Internal, Native, Natural, Primeval, Unstudied, Untaught,... فطری: اصلی، بصری، طبیعی، غریزی، فطری فطری: innato فطری: Natürlich, Unbefangen, Ungekünstelt, Unverfänglich, Eingeboren, Einheimisch, Ortsansässig