معنی لب به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Brief, Brink, Content, Juice, Kernel, Labium, Ledge, Point, Pure, Purport, Rim, Sense

فارسی به ترکی

dudak

فارسی به عربی

حافه، خد، شفه، قط، مصرف

فارسی به ایتالیایی

labbro

فارسی به آلمانی

Bench, Böschung (f), Speicheradressbereich (m), Ufer (m), Backe (f), Frechheit (f)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر