معنی لطیف به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Exquisite, Fair, Frail, Gossamer, Light, Nice, Silky, Smooth, Soft, Softly, Tender, Thin, Thin-Skinned

فارسی به عربی

حساس، حمید، خیط رقیق، عرض، غازی، غرامه، غیر ملحوظ، لطیف، معرض، نادر، ناعم، هش

فارسی به ایتالیایی

raffinato

morbido

soffice

فارسی به آلمانی

Ausgefallen, Blutig, Delikat, Fein, Fein, Geldstrafe (f), Genau, Gerecht, Heikel, Hübsch, Jahrmarkt (m), Knapp, Leise, Messe (f), Sacht, Sanft [adjective], Schmackhaft, Schön, Selten, Strafe (f), Strafgebühr (f), Weich, Weichlich, Zart, Zerbrechlich, Zierlich, Leise, Sacht, Weich, Weichlich

پیشنهادات کاربران

نازک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر