معنی لکه به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Blemish, Blot, Blur, Discoloration, Fleck, Mark, Slur, Smear, Smirch, Smudge, Smut, Soil, Speck, Speckle, Splash, Splotch, Spot, Stain, Stigma, Taint, Tarnish, Trot
فارسی به عربی
بقعه، صفراء، عیب، قطره، لطخه، مسحه، منقط، نقطه، وسخ
فارسی به ایتالیایی
macchia
فارسی به آلمانی
Dreck (m), Kot (m), Schmutz (m)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.