معنی محکم‌ کردن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Clamp, Fasten, Firm, Fix, Seal, Secure, Set, Shore, Skewer, Solidify, Stabilize, Support, Toughen, Underpin

فارسی به ترکی

sağlamlaştırmak

فارسی به عربی

احکام، اربط، تکلم، حصه، سد، مازق، مسمار

فارسی به ایتالیایی

rafforzare

فارسی به آلمانی

Schnorren [verb]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر