معنی مراقب به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Attentive, Chary, Jealous, Minder, Observant, Observer, Sedulous, Tender, Vigilant, Watchful
فارسی به عربی
متیقظ، مراقب، مراقبه، ملتزم
فارسی به آلمانی
Beobachter [noun], Zuschauer [noun]
پیشنهادات کاربران
کشیک
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.