معنی مرتب کردن‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Arrange, Collocate, Fix, Make, Order, Organize, Range, Regularize, Regulate, Right, Tidy

فارسی به ترکی

düzenlemek, aranje etmek, sıralamak

فارسی به عربی

تراصف، حفله موسیقیه، رتب، عدل، عنوان، مدی، مرتب

فارسی به ایتالیایی

ordinare

فارسی به آلمانی

Adresse (f), Adresse [noun], Adressieren, Anrede (f), Ansprechen, Aufräumen, Ordentlich

پیشنهادات کاربران

سازمان دادن

به اندام کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر