معنی مرهم به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Balm, Embrocation, Ointment, Unction, Unguent
فارسی به عربی
بلسم، ضماده، مرهم، معتدل، نفط
فارسی به آلمانی
Öl (n), Ölen, Salbe (f)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.