معنی مرکز به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Capital, Center, Centri-, Centro-, Core, Epicenter, Heart, Hub, Midpoint, Navel, Seat, Station

فارسی به عربی

تدخل، ترکیز، قلب، محطه، محور، مرکز، مقعد، إدارَه

فارسی به ایتالیایی

centro

فارسی به آلمانی

Einpassen, Gemüt (n), Herz (n), Platz (m), Sitz (m), Sitzplatz (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر