معنی معیار به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Bench Mark, Canon, Check, Criterion, Gauge, Measure, Norm, Received, Scale, Standard, Test, Touchstone, Unit, Yardstick
فارسی به عربی
اختبار، معیار، مقیاس
فارسی به آلمانی
Abfragen, Maßstab [noun]
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.