معنی مقر به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Confessor, Professed, Seat, Self-Confessed, Stand, Station

فارسی به عربی

کرسی، مسکن، مقعد، موقع

فارسی به ایتالیایی

sede

فارسی به آلمانی

Einpassen, Platz (m), Sitz (m), Sitzplatz (m), Stuhl (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر