معنی مهربان‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Affable, Affectionate, Amiable, Attentive, Benign, Benignant, Caring, Chummy, Compassionate, Endearing, Fatherly, Friendly, Gentle, Good-Hearted, Heartwarming, Humane, Kind, Kindhearted, Kindly, Loving, Matey, Mild, Neighborly, Obliging, Sociable, Soft, Softhearted, Soulful, Tenderh

فارسی به عربی

التزام، انسانی، جید، حمید، حنون، خیری، رحیم، لامبالی، لطیف، مترف، محبوب، معتدل، ناضج، ناعم، نوع، ودی، ودیع

فارسی به ایتالیایی

affabile

gentile

tenero

فارسی به آلمانی

Artig, Brav, Freundlich, Gelind, Gut, Gütig, Gütlich, Leicht, Leise, Mild, Sacht, Sanft, Sanft [adjective], Warmherzig [noun], Warmherzigkeit [noun], Weich, Weichlich, Herzlich

پیشنهادات کاربران

دل جو

متضاد خشن، تندخو

خون گرم

رئوف مشفق عطوف مهرپرور

مهر افزای

مهرمند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر