معنی مهم‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Big, Cardinal, Consequential, Considerable, Decisive, Earnest, Earthshaking, Epochal, Eventful, Fateful, Focal, Grave, Historic, Important, Key, Materials, Newsworthy, Noteworthy, Obbligato, Paramount, Principal, Seminal, Serious, Significant, Staple, Substantial, Top-Drawer, Vital

فارسی به ترکی

önemli

فارسی به عربی

بالغ الاهمیه، جدی، حاسم، رییس، عظیم، قبر، کبیر، ماده، مهم، هام

فارسی به ایتالیایی

vitale

illustre

importante

rilevante

فارسی به آلمانی

Chef (m), Ernst, Ernsthaft, Gewaltig, Grob wichtig, Gross, Groß, Gross, Großartig, Haupt (m), Kopf (m), Leiter (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر