معنی میزان به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Amount, Balance, Degree, Dimension, Extent, Matter, Measure, Peg, Pitch, Point, Poise, Quantity, Rate, Rating, Scale, Standard, Volume, Well-Adjusted, Worth
فارسی به عربی
ایقاع، علاج، متر، مستوی، مقیاس، میزان، نسبه
فارسی به آلمانی
Bewerten, Das, Einstufen, Gleichgewicht, Maßstab [noun], Rate (f), Verhältnis (f), Ziffer (f)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.