معنی نرم‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Downy, Feathery, Flexible, Floppy, Furry, Smooth, Soft, Lax, Limber, Rotten, Satiny, Silken, Silky, Supple, Tender, Velvet, Velvety

فارسی به ترکی

yumuşak

فارسی به عربی

بلاستیک، حریری، غرامه، قطیفه، متخنث، مترهل، مرن، مقدمه عربه المدفع، منفوش، ناضج، ناعم

فارسی به ایتالیایی

tenero

molle

morbido

soffice

فارسی به آلمانی

Fein, Geldstrafe (f), Genau, Kunststoff (m), Plastik (f), Plastisch, Samt (m), Strafe (f), Strafgebühr (f), Leise, Sacht, Weich, Weichlich

پیشنهادات کاربران

سلیس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر