معنی نوسان کردن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Fluctuate, Oscillate, Seesaw, Sway, Swing, Teeter, Tremble, Vacillate, Wave, Waver, Yaw

فارسی به عربی

تذبذب، تردد، ذراع، صخره

فارسی به آلمانی

Fels (m), Felsen (m), Klüver (m), Schaukeln, Scheuern, Schwanken, Schwankern, Stein (m), Vibrieren [verb], Widerstreben, Wiegen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر