معنی همیشگی‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Accustomed, Abiding, Agelong, All-Time, Constant, Dateless, Deathless, Eternal, Faithful, Frequent, Habitual, Perennial, Immortal, Lasting, Lifelong, Open, Permanent, Regular, Routine, Standing, Steady, Stock, Undying, Usual

فارسی به ترکی

daimî

فارسی به عربی

ابدی، عادی، مالوف، مستمر

فارسی به ایتالیایی

solito

فارسی به آلمانی

Beständig, Dauernd, Gewohnt [adjective]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر