معنی پاشیدن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Disperse, Dissipate, Dust, Scatter, Splash, Sprinkle, Spurt, Squirt, Strew

فارسی به ترکی

serpmek

فارسی به عربی

ثب، رش، صب، لقح

فارسی به ایتالیایی

sparpagliare

spruzzare

فارسی به آلمانی

Gischt (f), Spritze (f), Spritzen, Sprühen

پیشنهادات کاربران

افشاندن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر