معنی پری‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Amplitude, Fairy, Fay, Fullness, Hobgoblin, Nymph, Pixie, Pixy, Plenitude, Plumy, Repletion, Satiety, Spirit, Sprite

فارسی به ترکی

peri

فارسی به عربی

جنی، جنیه

فارسی به ایتالیایی

fata

فارسی به آلمانی

Fee [noun]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر