معنی چسباندن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Affix, Attach, Attachment, Fasten, Glue, Jam, Plaster, Post, Stick

فارسی به ترکی

yapıştırmak

فارسی به عربی

اربط، اسمنه، صمغ، عصا، لثه، معجون

فارسی به ایتالیایی

incollare

فارسی به آلمانی

Zement (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر