معنی کردن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Be-, Drive, En _, En-, Do, Fy _, Get, Go, Ize _, Perform, Performance, Play, Practice, Run, Send, Transaction

فارسی به ترکی

yapmak, etmekو kılmak

فارسی به عربی

اد، استراحه، حفله، فحم، له، مفصل، یعمل

فارسی به ایتالیایی

fare

فارسی به آلمانی

Ausführen, Machen, Tun, Verrichten, Ausruhen, Beruhen, Fuge (f), Gelenk (n), Gemeinsam, Haben [verb], Keule (f), Kneipe (f), Rast (f), Rasten, Ruhe (f), Ruhen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر