معنی کشش‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Affinity, Allure, Appeal, Attraction, Draft, Draw, Fascination, Gravitation, Haul, Interest, Kill, Pull, Strain, Stress, Tension, Traction, Tug

فارسی به ترکی

çekiş

فارسی به عربی

اجهاد، توتر، جاذبیه، حافز، سحب، شده، عتله، مغناطیسیه، هزه، وصول

فارسی به ایتالیایی

tensione

فارسی به آلمانی

Anspannen, Anspannung (f), Belastung (f), Dehnen, Dehnung (f), Die attraktion -en [noun], Beziehung (f), Raufen, Reichen, Ruck (m), Ruckweise (f), Schnellen, Zerren, Ziehen, Zucken, Zug (m), Zugkraft (f), Zupfen, Magnetismus [adjective]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر