معنی کمی‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Bit, Dab, Dollop, Drop, Faintness, Few, Just, Little, Littleness, Meagerness, Mildly, Modicum, Morsel, Odd, Paucity, Pinch, Poorness, Poverty, Quantitative, Rather, Scantiness, Scarcely, Scarceness, Scarcity, Slightly, Slightness, Somewhat, Tad, Taste, Thought, Touch, Y

فارسی به عربی

تفاهه، قله، لمحه، نقص

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر