معنی گذاردن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Put, Repose, Situate

فارسی به عربی

اثر، استثمر، راحه، ضع، عامی، وقفه

فارسی به ایتالیایی

porre

فارسی به آلمانی

Anlegen, Antun, Anziehen, Aufsetzen, Lag, Legen, Umlegen, Veranstalten, Setzen, Stellen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر