معنی گره‌ زدن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Ball, Knot, Tie

فارسی به ترکی

düğümlemek

فارسی به عربی

حک، حلقه، ربطه، عقده، کشکشه

فارسی به آلمانی

Binden, Bindung (f), Knorren, Knoten (m), Knüpfen, Knüpfen, Punktgleichheit (f), Schlips (m), Stricken, Schnorren [verb]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر