معنی فیوضات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فیوضات. [ف ُ] (ع اِ) ج ِ فیوض. جج ِ فیض، برخلاف لزوم. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(فُ) [ع.] (اِ.) جِ فیوض. جج فیض.

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: فیوض تک: فیض) شارش ها دهش ها (اسم) جمع فیوض جمع الجمع: فیض بر خلاف لزوم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر