معنی متاهل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که ازدواج کرده است، دارای همسر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

خانه‌دار، زن‌دار، همسردار،
(متضاد) عزب، مجرد

فرهنگ فارسی هوشیار

دارای زن و فرزند یالمند زندار (اسم) کسی که دارای اهل بیت و عیال است آنکه زن و فرزند دارد: متاهل دو پای خود در بست سر خود را بدست خود بشکست. (حدیقه) جمع: متاهلین.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر