معنی کنفرانس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کنفرانس. [ک ُ ف ِ] (فرانسوی، اِ) اجتماع گروهی از متخصصان فن برای شور و بحث در مسائل فنی. || اجتماع سیاستمداران، رؤسای دول، وزیران، به منظور حل یک مسأله سیاسی، داخلی یا بین المللی. || خطابه ٔ ادبی، علمی و غیره. سخنرانی. (فرهنگ فارسی معین). سخنرانی. (فرهنگستان):
همین فردا شود غوغا پدیدار
بزور کنفرانس و نطق و اشعار.
بهار.
انجمن سیاسی که از سران دول یا نمایندگان سیاسی آنان تشکیل شود، مجازاً به سخنرانی و جای سخنرانی گفته می شود، جلسه ای رسمی با تعداد شرکت کنندگان معدود که در آن یک یا چند نفر سخنرانی می کنند و پس از بحث و مذاکره تصمیماتی اتخ [خوانش: (کُ فِ) [فر.] (اِ.)]
سخنرانی کسی دربارۀ موضوعی،
گردهمایی گروهی برای بحث دربارۀ مسئلهای،
سخنرانی
جلسه سخنرانی، سخنرانی در یک جلسه
فراهمایی
اجلاس، کنگره، گردهمایی، همایش، خطابه، سخنرانی
فرانسوی گرد همایی، سخنرانی (اسم) اجتماع گروهی از متخصصان فن برای شور و بحث در مسایل فنی، اجتماع سیاستمداران روسای دول وزیران بمنظور حل یک مساله سیاسی داخلی یا بین المللی، خطابه ادبی علمی و غیره سخنرانی: همین فردا شود غوغا پدیدار بزور کنفرانس ونطق واشعار. دریغ از راه دور و رنج بسیار. (بهار)