معنی اخیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اخیر. [اَ] (ع ص) پسین. (مؤیدالفضلاء).بازپسین. واپسین. آخر. آخِری. مقابل اوّل و مقدم.
اخیر. [اَ ی َ] (ع ن تف) به. خیر. بهتر: هو اخیرُ منک، بمعنی هو خیر منک است، یعنی او از تو به است و در آن معنی تفضیل نیست.
(اَ) [ع.] (ص.) پسین، بازپسین، آخری.
پسین، آخری، بازپسین، واپسین،
(اسم) دنباله و آخر چیزی،
(اسم) آخرین موقع پیش از این،
بهتر،
پایانی، فرجامین، واپسین، واپسینه، تازه، پسین
آخری، آخرین، بازپسین، پسین، تازه، جدید،
(متضاد) آغازین، اول
آخری