معنی توصیف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
توصیف. [ت َ] (ع مص) نیک صفت کردن. (آنندراج). وصف و بیان حال. (ناظم الاطباء). وصف کردن. نشانی دادن. نشان گفتن. پیرایه گفتن. ستودن. ستایش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
وصف کردن، ستودن. [خوانش: (تُ) [ع.] (مص م.)]
وصف کردن، بیان کردن صفت کسی یا چیزی،
تشریح، تعریف، توضیح، شرح، وصف، ستایش کردن، ستودن، وصف کردن
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش