معنی ثروتمند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(ثَ وَ مَ) [ع - فا.] (ص مر.) دارا، توانگر.

فرهنگ عمید

دارا، متمول، مال‌دار، توانگر،

حل جدول

غنی

منعم

مالدار

توانگر

مال دار

بای، غنی، متمول، منعم

‌متمول

منعم

بای

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاجر، توانگر، دولتمند، غنی، مالدار، متعین، متمول، متمکن، میلیونر،
(متضاد) بی‌نوا، تهیدست، فقیر، گدا

فرهنگ فارسی هوشیار

دارا توانگر آتاو (صفت) دارا مالدار توانگر.

پیشنهادات کاربران

گنج ور

گنجور

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر