معنی جراحی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ رّ) [ع - فا.] (حامص.) (اِ.) رشته ای از علم پزشکی که با قطع و برداشتن یا ترمیم اعضای ناسالم و معیوب به منظور بهبود حال بیمار سر و کار دارد.

فرهنگ عمید

شغل و عمل جراح،
شاخه‌ای از پزشکی که عبارت است از بریدن و شکافتن قسمت‌های مختلف بدن، برداشتن یا ترمیم بافت‌های مریض و معیوب، و پیوند و بخیۀ جراحات،
* جراحی ‌پلاستیک: (پزشکی)
نوعی جراحی سطحی که برای زیبایی چهره و سایر اندام انسان صورت می‌گیرد و جراح بافت‌های برآمده و نازیبا را با عمل جراحی ترمیم و معالجه می‌کند،
انتقال نسج سالم برای ترمیم نسج آسیب‌دیده،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کَرنت، کارد پزشکی

فرهنگ فارسی هوشیار

نیشگری کار نیش (اسم) رشته ای از علم پزشکی که با قطع و برداشتن انساج و اعضای ناسالم و معیوب بمنظور بهبود حال مریض سر و کار دارد، شغل جراح عمل جراح. یا جراحی پلاستیک. رشته ای از جراحی که بمنظور ترمیم اعضای از دست رفته یا زیباتر ساختن اعضای موجود انجام میشود جراحی ترمیمی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر