معنی جنایت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جِ یَ) [ع.] (مص ل.) گناه کردن. ج. جنایات.

فرهنگ عمید

(حقوق) جرم و گناه بزرگ، مانند جرح و قتل،
گناه، جرم،

حل جدول

قتل، بزه، جرم

فیلمی با بازی امیر جعفری

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تبهکاری

مترادف و متضاد زبان فارسی

بزه، جرم، خلاف، گناه، آدمکشی، جنحه، قتل

فرهنگ فارسی هوشیار

گناه کردن

فرهنگ فارسی آزاد

جِنایَت، گُناه، بَزَه (جمع:جِنایات) (در فارسی به گناه بزرگ اطلاق میشود)،

جِنایَت، (جَنَی، یَجْنِی) گناه کردن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری