معنی جواهر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

جمع جوهر؛ گوهران، هر یک از سنگ های گرانبها مانند الماس یاقوت، زمرد و مانند آن که به عنوان زینت و زیور به کار می رود. [خوانش: (جَ هِ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

=جوهر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گوهران، گوهر

مترادف و متضاد زبان فارسی

جواهرات، گوهرها

گویش مازندرانی

گاو زردرنگ، جواهر گوهرها

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع جوهر، فلزات گرانبها، هر سنگی که از آن منفعتی بر آید همچون الماس و یاقوتو لعل

فرهنگ فارسی آزاد

جَواهِر، در اصطلاح به شش جلد کتاب «جَواهِرُ الْکَلامِ فی شَرْحِ الْشَّرائِعِ الْاِسْلام» تألیف شیخ محمد حسن اصفهانی گفته می شود (بذیل «علی بسطامی» مراجعه گردد)،

جَواهِر، گوهرها (بذیل کلمه جَوْهَر مراجعه شود)، (مفرد:جَوْهَر)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر