حاجت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
برداشتن (~. بَ تَ) [ع - فا.] (مص ل.) مراد خواستن، نیاز بردن.
ضرورت، نیاز، امید، آرزو، جمع حاجات، حوائج. [خوانش: (جَ) [ع. حاجه] (اِ.)]
فرهنگ عمید
نیازمندی، نیاز،
آرزو، امید،
حل جدول
احتیاج، ارب، دربایست، غایت
وسن، ارب، نیاز، دربایست، احتیاج، ضرورت، درخواست، غایت، آرزو، امید، مراد، مقصود، نیازمندی
وایا
وسن، ارب، نیاز، دربایست
دروا
دربا
ارب
مترادف و متضاد زبان فارسی
احتیاج، ارب، دربایست، درخواست، ضرورت، غایت، نهمت، نیاز، نیازمندی، آرزو، امید، مراد، مقصود
فرهنگ فارسی هوشیار
نیاز موست آیفت تلند تلنگ وایا، خواهش (اسم) ضرورت دربایست احتیاج نیاز، امید آرزو قبله حاجتها. جمع: حاجات حوائج (حوایج) .
فرهنگ فارسی آزاد
حاجَت، احتیاج، نیاز، خواستهء مورد ضرورت،
پیشنهادات کاربران
دربا
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.