معنی شهریه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شهریه. [ش َ ری ی َ / ی ِ] (از ع، اِ) بمعنی ماه. یعنی مشاهره. سرماهی. ماهانه. ماهیانه. مقرری که هر ماه یک بار پرداخته شود. (یادداشت مؤلف).
- شهریه ٔ مدارس، پولی که شاگردان ماهانه بمدرسه می پردازند.

فرهنگ معین

(شَ یَّ) [ازع.] (اِ.) پولی که بابت خدمتی پرداخت می شود.

فرهنگ عمید

هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن،
اجرت و حقوق ماهیانه،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ادرار، راتبه، ماهانه، ماهیانه، مستمری، مشاهره، مواجب

فرهنگ فارسی هوشیار

سرماهی، ماهیانه، مقرری که هر ماه یکبار پرداخت شود

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر