معنی شهوات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شهوات. [ش َ هََ] (ع اِ) ج ِ شهوه. (ترجمان علامه ٔ جرجانی) (اقرب الموارد). رجوع به شهوه شود. || میلها و آرزوها. (ناظم الاطباء). || اشتیاق و رغبت و خواهش هوا. (ناظم الاطباء): بلذت علم از لذات ملک و شهوات دنیا قناعت نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 424). هرکه ترک شهوات ازبهر قبول خلق داده است از شهوت حلال بشهوت حرام افتاده است. (گلستان). رجوع به شهوت و شهوه شود.
- شهوات نفسانی، میل و خواهش نفس و حرص و اشتیاق آن و طمع و اشتهای آن. (ناظم الاطباء).
- شهوات نفسانیه، شهوات نفسانی. (ناظم الاطباء). رجوع به شهوات نفسانی شود.
|| حرص. (ناظم الاطباء).
شهوات. [ش ُ هََ] (اِخ) لقب موسی بن بشار ابومحمد شاعر. (یادداشت مؤلف). رجوع به موسی بن... شود.
(شَ هَ) [ع.] (اِ.) ج. شهوت.
شهوت
میلها و خواهشها و آرزوها
شَهَوات، خواهشهای نفسانی و میل به لذائذ (مفرد: شَهْوَت)،