معنی لقلقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آواز لک لک، هر آوازی که توأم با حرکت و اضطراب باشد. [خوانش: (لَ لَ قِ) [معر.] (اِ.)]
بانگ لکلک،
هر بانگ و آوازی که توٲم با حرکت و اضطراب باشد،
* لقلقهٴ زبان: بیهودهگویی، سخن نسنجیده،
لقلقه در فارسی از ریشه ی اکدی بانگ بلارج، زبان، گرانزبانی، یاوه گویی، زبان جنباندن، فغان ناله (مصدر) سخت آواز کردن لکلک، (اسم) آواز لکلک، آوازی همراه با جنبش و اضطراب، فصاحت عاری از بلاغت: هست در بند لقلقه مانده از در معنی و خبر رانده. (حدیقه. مد. 332) یا لقلقه لسان (زبان) . گرفتگی زبان، بیهوده گویی. -3 فصاحتی بی بلاغت.