معنی محدودیت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محدودیت. [م َ دی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) دارای حد بودن. || محدود بودن.

فرهنگ معین

محدود بودن، دارای حد بودن. [خوانش: (مَ یَّ) [ازع.] (مص جع.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کران مندی، چارچوب، نگنا

مترادف و متضاد زبان فارسی

انحصار، حصر، تحدید، تنگنا، قید، کمبود

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ محدود بودن، دارای حد بودن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر