مورب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مورب. [م ُ وَرْ رَ] (ص) نعت مفعولی منحوت از «اریب » و «وریب » فارسی. وریب. اریب. این لفظ عربی نیست و گویا فارسی زبانان از لفظ اریب و وریب فارسی، این صیغه ٔ مفعولی را ساخته اند. (از یادداشت مؤلف). کج و معوج و دارای اریب. (ناظم الاطباء). خط و راه کج. این معنی از اریب فارسی گرفته شده است. (فرهنگ نظام).
- حجاب مورب، حجاب حاجب، و آن پرده ای باشد میان دل و معده. (یادداشت مؤلف).
- خط مورب، خط کج و مایل. (از ناظم الاطباء).
(مُ وَ رَّ) (ص.) گرفته شده از فارسی به معنای کج، خمیده.
آنچه سر کج داشته باشد، کج، معوج، خمیده،
اریب، اریبانه
اریب، خم، کج، مایل، معوج،
(متضاد) راست
استوار، محدود