وثیقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
مؤنث وثیق، عهدنامه، گِرویی، جمع وثائق. [خوانش: (وَ قَ) [ع. وثیقه] (ص.)]
فرهنگ عمید
(حقوق) مالی که متهم برای آزادی خود نزد دادگاه به رهن میگذارد،
عهد، پیمان،
مالی که در برابر دریافت وام نزد وامدهنده میگذارند،
فرهنگ واژههای فارسی سره
پشتوانه
کلمات بیگانه به فارسی
پشتوانه
مترادف و متضاد زبان فارسی
تضمین، رهن، رهینه، ضمانت، گروی
فرهنگ فارسی هوشیار
عهد نامه، گروگان، گرو، نامه خرید و فروخت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.