کاستی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
نقصان، کم شدگی، کم - خردی، نادانی. [خوانش: (حامص.)]
فرهنگ عمید
کمی، کمشدگی،
[قدیمی] تقلب، دروغ،
مترادف و متضاد زبان فارسی
کاهش، کمی، منقصت، نقص، نقصان، نقیصه،
(متضاد) فزونی، کمال
فرهنگ فارسی هوشیار
کمی نقصان کم شدگی منقصت مقابل افزونی بیشی: } خداوند هستی و هم راستی از اویست بیشی و هم کاستی . {، ضرر زیان، انحراف منحرف شدن کجی کژی: } چنین گفت موبد بشاه جهان که آن گور دیوی بد اندر نهان که بهرام را خواند از راستی پدید آرد اندر روش کاستی . {
پیشنهادات کاربران
عیب
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.